به گزارش ایرناپلاس، خانههای قدیمی تهران و همچنین بناهای قدیمی و ارزشمند دیگر شهرها، علاوه بر اینکه میراث یک شهر و منطقه هستند، امکان زیباییشناختی خاصی بر جان شهرها میبخشند. اما تماشای این بناهای تاریخی در میان زندگی شهری رفتهرفته غیرممکن میشود زیرا روند تخریب این بناها متوقف نمیشود.
با اینکه کارشناسان و رسانهها برای حفظ آنها همواره تلاش میکنند، اما روزی میرسد که به ناگاه شهروندان و رسانهها متوجه کم شدن یکی دیگر از زیباییهای شهرشان میشوند.
نمونه اخیر، البته تا زمانی که این گزارش نوشته میشود، مربوط به خانه زند نوابی است، سازهای متعلق به دوره پهلوی که در ضلع شمال شرقی میدان فلسطین قرار داشت. با اینکه بارها فعالان حوزه میراث فرهنگی خواهان حفظ این بنای با ارزش بودند، قسمت بزرگی از این خانه تخریب شده است؛ آن هم در حالی که حجت نظری عضو کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای شهر تهران در تذکر پیش از دستور خود در جلسه دویست و پنجاه و دوم شورای شهر درخصوص تخریب خانه زند نوابی به شهردار تذکر داد و گفت: «تک تک آثاری که به خاطرات فرهنگی ما را شکل می دهند در معرض تخریباند و متاسفانه شهرداری که خود معمار است و داعیهدار فرهنگی و معماری و بافت فرهنگی، نسبت به این اتفاقات با جدیت و شدت برخورد نمیکند.»
به گفته این عضو شورای شهر، اقدام برای تخریب بناهای تاریخی از زمان ریاست اسفندیار رحیممشایی گذاشته شده و نخستین بنا که اینگونه ارزیابی شده از سوی دیوان عدالت هم همین ملک زند نوابی است. او ادامه داد: «تاکنون بیش از ۱۴ بنا از فهرست آثار ملی خارج شده است.»
دوگانگی در امور مدیریتی
خرداد ۹۹ عمارت تاریخی «گلستانه» و بهمن ۹۸ عمارت «اقدسیه» از آثار با ارزش معماری دوران پهلوی تخریب شدند، اما آثار تخربی به همینها محدود نشده و به عنوان یکی از مشکلات تکراری حوزه میراث فرهنگی تبدیل شده است.
تورج سالکی کارشناس میراث فرهنگی و احیای بناهای تاریخی درباره چرایی متوقف نشدن این روند به خبرنگار ایرناپلاس گفت: در امور مدیریتی شاهد دوگانگی هستیم. این مشکل خاص کشور ما نیست، در ایتالیا سازمانی شبیه میراث فرهنگی و سازمانی موازی با آن وجود دارد که در سطح کشور قسمتی از بناهای قدیمی را مالک است.
او ادامه داد: در ایتالیا سازمانی که مانند میراث فرهنگی فعالیت میکند، برای درآمد بالای ناشی از جذب توریست، خواهان حفاظت و مرمت از بناهای تاریخی است، اما سازمان موازی با آن، گاهی مخالف برخی از مرمتهاست زیرا مرمت نیازمند صرف هزینه بالاست و در دوران مرمت، که ممکن است چند سال طول بکشد، هیچ گونه درآمدی وجود نخواهد داشت. همچنین زیرساخت برخی از بناهای تاریخی تغییر میکنند که میتواند با مخالفتهایی مواجه شود.
به گفته سالکی، توریسم برای ایتالیا از اهمیت بالایی برخوردار است و کمتر پیش میآید اقدامی انجام دهند که موجب لطمه به این روند شود. اما گاهی مدیریت دو قطبی حتی در این کشور موجب تصمیماتی خلاف نظر فعالان حوزه میراث فرهنگی میشود.
کارشناسان باید صاحبان بناهای تاریخی را راهنمایی کنند
سالکی که در این سالها در موزه مردمشناسی به عنوان مشاور فعال است، درباره برخی از تجربیاتش در این دوران گفت: بناهای تاریخی در مالکیت شهرداری است اما وزارت میراث فرهنگی در آنها اختیار کامل دارد و کارمندانش در آنجا کار میکنند. برای نمونه، درخصوص موزه علم و صنعت (کارخانه پنبه) در گرمسار شاهد همین مساله بودیم. شهرداری میخواست برای عریض کردن کوچه، دیوار ۹۰ ساله موزه را تخریب کند. تخریب کردند و آجرهایی که متعلق به دوران رضا شاه بود، همراه نخالههای ساختمانی بردند. پس از آن مدتی این بنا محل خواب معتادان و بیخانمانها شد و بعد از آن دیواری نامتناسب برایش ساختند.
این کارشناس میراث فرهنگی، این آسیبها را به دلیل دوگانگی مدیریت دانست و افزود: میراث فرهنگی ناکارآمدی خود را نشان داده؛ همه عمارتها و بناهای تاریخی دچار دوگانگی تخریب یا مرمت میشود. البته گاهی به خواست خدا، فرد با وجدانی طرف قرارداد است و برای مرمت بنای تاریخی پول خرج میکند، برای استفاده از جنبههای توریسم بنا را در حال و هوای سنتی نگه میدارد. باید توجه داشت که این یک اتفاق است و یک اصل نیست. این در حالی است که اگر کارشناسان میراث فرهنگی افرادی را که بناهای تاریخی را خریداری میکنند، راهنمایی کنند، احتمال حفاظت و مرمت از بنا بالا میرود.
او افزود: همه اینها در حالی است که بسیاری از کارشناسان این حوزه برای نگهداری از یک سایت یا بنای تاریخی، گاه از امکانات و سرمایه شخصی استفاده میکنند. اگر حمایت برخی از افراد که وجدان کاری دارند، نباشد با تخریب بالاتری مواجه خواهیم بود.
به عنوان ناظر حضوری، ۱۴ سال پیش در مرمت دارالفنون دیدم درهایی را که در حضور امیرکبیر ساخته شده بود برای گرم کردن کارگران سوزاندند زیرا موریانه به آنها آسیب زده بود و میخواستند درهای جدید بسازند.
درآمدزایی، شرط عدم تخریب
شهرداری و وزارت میراث فرهنگی سالهاست اختلاف نظرهایی دارند که نتیجه آن نابود شدن بناهای تاریخ ایران است.
سالکی دراینباره توضیح داد: شهرداری و وزارت میراث فرهنگی، هر دو وابسته به دولت هستند. اگر با هم پروتکلی بنویسند، میتوانند مسائل را حل کنند اما روابط پیچیده گاهی اجازه به برخی اقدامات نمیدهد.
برخی از بناهای تاریخی در تهران تخریب میشود اما کاخ گلستان، بدون تغییر باقیمانده زیرا محل درآمد خوبی است و از توریستها به دلار هزینه ورود میگیرند.
به گفته این کارشناس میراث فرهنگی، اگر هدف شهرداری و وزارت میراث فرهنگی، حفظ اصالت بناهای تاریخی باشد، میتوانند با هم همکاری داشته و مسائل را حل کنند.
او ادامه داد: یکی از مشکلات، کمبود بودجه است، اگر بودجه به اندازه کافی نباشد، بنا تخریب میشود اما با راهنمایی درست کارشناسان این حوزه، میتوان مانع این روند شد.
از طرفی مسائل حقوقی مهمی در قراردادها مطرح است. برای مثال مالک میتواند درصورت نبود توافق با میراث فرهنگی، درِ بنای تاریخی را قفل کند تا آن سازه بر اثر مرور زمان، تاثیر باران و برف تخریب شود. این در حالی است که در دیگر کشورها در صورت چنین اقدامی فرد با جریمههای سنگین مواجه میشود.
فقدان مدیریت یکچارچه و همچنین کمبود و نبود بودجه کافی، از مسائل اساسی در ادامه روند مشکلات حفظ و مرمت بناهای تاریخی میراث فرهنگی هستند. این مسائل با ضعفهای حقوقی برای الزام افرادی که مالکیت بنای تاریخی را در اختیار دارند در حفظ و نگهداری از آنها دو چندان میشود. همه این مسائل چندین سال است که موجب نابودی بناهای تاریخی ایران میشود در حالی که به راحتی با هماهنگی میان شهردای و وزارتخانه میراث فرهنگی قابل حل است.
نظر شما